سیاره ی آهنگ
just remember ur not alone in the aftermath 
نويسندگان

این یکی دیگه ازاهنگ های که دوست دارم از سریالvampire diariesمیخوام هر اهنگی خوشم اومد بزارم

 

Cut - Plumb.mp3

 

[ سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ] [ 9:48 ] [ negar ]


خودکشی

کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است،وسوسه ی خودکشی راکه در شانزده سالگی به او دست داده بود،چنین توصیف میکند: وارد آزمایشگاه شیمی مدرسه شدم و شیشه ی زهر را برداشتم…. زهر را در لیوان پیش رویم خالی کردم،غرق تماشایش شدم،رنگش را نگاه کردم و مزه ی احتمالی اش را در ذهن ام تصور کردم.سپس اسید را…

به بینی ام نزدیک کردم، و بویش به مشامم خورد، در این لحظه، ناگهان جرقه ای از اینده در ذهنم درخشید….. و توانستم سوزش آن را در گلویم احساس کنم و سوراخ ایجاد شده در درون معده ام را ببینم. احساس آسیب آن زهر آنچنان حقیقی بود که گویی به راستی آن را نوشیده بودم.سپس مطمئن شدم که هنوز این کار را نکرده ام.
در طول چند لحظه ای که آن لیوان را در دست گرفته بودم و امکان مرگ را مزمزه میکردم،با خودم فکر کردم:اگر شجاعت کشتن خودم را دارم، پس شجاعت ادامه دادن زندگی ام را هم دارم.

[ سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ] [ 9:47 ] [ negar ]

آسانسور

روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده اش وارد یک مرکز تجاری می شوند. پسر متوّجه دو دیوار براق نقره‌ای رنگ می شود که به شکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره به هم چسبیدند، از پدر می پرسد: این چیست ؟
پدر که تا به حال در عمرش آسانسور ندیده می گوید:
پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیده ام، و نمی دانم .
در همین موقع آن ها زنی بسیار چاق را می بینند که با صندلی چرخدارش به آن دیوار نقره‌ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را به زحمت وارد اتاقکی کرد. دیوار بسته شد. پدر و پسر ، هر دو چشمشان به شماره هایی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی‌ رفت. هر دو خیلی‌ متعجب تماشا می کردند که ناگهان ، دیدند شماره‌ها به طور معکوس و به سرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقره‌ای باز شد، و آن ها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله ای از آن اتاقک خارج شد.
پدر در حالی که نمی توانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت : پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا !!
ROTFL

[ سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ] [ 9:44 ] [ negar ]

adam-lambert-persia.blogfa.com/

بقیه ادامه مطلب

منبع


ادامه مطلب
[ سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ] [ 9:13 ] [ negar ]

سلام بچه ها من  دوباره اومدم یک چیز خیلی مهم یادم رفت مگه این ادام واسه ادم حواس میزاره دیروز روز کوروش بزرگ بود نمیگم کوروش کبیر جون کلمه عربی من با عربا میونه خوبی ندارم بهرحال به همه ایرانیا این روز رو تبریک میگم

[ دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:42 ] [ negar ]

اینم یک سری عکس متحرک از ادام لامبرت

بقیه ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:23 ] [ negar ]

سلام من بازم اومدم امروز روز هالوین اما به ما ربطی نداره اما ادام خیلی این روز رو دوست داره

وبه این مناسبت عکسش تو تویتر رو تغییر داده

 

PumpkinVampire

[ دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, ] [ 9:40 ] [ negar ]

خلبان

دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند،
در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیماآمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در
دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمه های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می شد چرا که می دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می رود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می داد و چرخ های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری می گوید :
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می کنن
و اون وقت کار همه مون تمومه

نظر ندین من میدونمو شماNo

[ پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, ] [ 17:53 ] [ negar ]

بقیه ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ] [ 12:24 ] [ negar ]

اینم یک سند که این اهنگ(beg for mercy) مال قبل امریکن ایدله

http://ranqer.com/photo2/large/bedbdcbca304632f41cc917399b2c15a/adam-lambert/beg-for-mercy-album-not-adam-lambert-hardly-good-music.jpgتو ی این عکس تویت اخری درباره beg for mercyکه ادام لامبرت گفته این اهنگ مال البومtake one ;iکه هیچوقت تمامش نکرده مال 5سال پیش واز بیرون اومدن این اهنگ خودشم تعجب کرده

[ چهار شنبه 4 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:55 ] [ negar ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

سلام به وب من خوش اومدی من از این به بعد درباهی ادام لامبرت مینویسم اگه اهنگی از خواننده های دیگه خواستین برین به این ادرس movieboxes.vcp.ir/ در ضمن من از اوناییکه میان تو وب نظر نمیزارن بدم میاد
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 298
بازدید کل : 15205
تعداد مطالب : 102
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

User

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
Create your flash banner free online

فروش بک لینکطراحی سایت